☺در این وبلاگ خنده الزامیست☺

☺در این وبلاگ خنده الزامیست☺

•★♥هم خاطراتم و مطالب طنز در ضمن به یک اتفاق خوب جهت افتادن نیازمندیم♥★•
☺در این وبلاگ خنده الزامیست☺

☺در این وبلاگ خنده الزامیست☺

•★♥هم خاطراتم و مطالب طنز در ضمن به یک اتفاق خوب جهت افتادن نیازمندیم♥★•

ای صبح اول مهر طلوع مکن:|

سلام دوستان گلم

دلم براتون تنگیده بود

تابستون امسال خیلی کم فعالیت کردم

الان داریم در دقایق آخر تابستون 93 به سر می بریم

اصلا دلم نمیخواد تموم شه

ولی

it`s time to work harder

http://upsara.com/images/eh0p_tumblr_n0qfhl5ful1shhrbwo1_500.jpg

از اول مهر متنفرم

نظرات 14 + ارسال نظر
dustikhandun پنج‌شنبه 15 آبان 1393 ساعت 13:29 http://dostikhandon.blogfa.com/

سلام

تو لینکام هستی ولی لوگو تو ندارم لدف کن برو تو وب لوگوهام لوگوتو کامنت کن تا بزارم


راستی چرا نیستی

sara چهارشنبه 14 آبان 1393 ساعت 12:41 http://wonderearth.blogfa.com

111% موافقم.به وب من سربزن حتما

narsis چهارشنبه 7 آبان 1393 ساعت 22:07 http://narsis-world2013.blogfa.com

کوشی خاطره جونیییییی درس میخونی؟؟؟؟؟؟

فریناز یکشنبه 20 مهر 1393 ساعت 09:55 http://nezami-ganjavi.blogsky.com/

دل را ز علی اگر بگیرم چه کنم
بی مهر علی اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست
دامان علی اگر نگیرم چه کنم

عید غدیر بر شما مبارک باد.

نارسیس جمعه 11 مهر 1393 ساعت 12:44 http://narsis-world2013.blogfa.com/

منممم خیلی دلم واسه همههه تنگیده موفق باشی

حصان جمعه 11 مهر 1393 ساعت 11:11 http://red6red.blogfa.com

به به خاطره خانم حال احوال؟؟؟؟؟ کجایی کم پیدایی؟

فریناز چهارشنبه 9 مهر 1393 ساعت 11:50 http://nezami-ganjavi.blogsky.com/

بی همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود
دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو
گوش طرب به دست تو بی‌تو به سر نمی‌شود
جان ز تو جوش می‌کند دل ز تو نوش می‌کند
عقل خروش می‌کند بی‌تو به سر نمی‌شود
خمر من و خمار من باغ من و بهار من
خواب من و قرار من بی‌تو به سر نمی‌شود
جاه و جلال من تویی ملکت و مال من تویی
آب زلال من تویی بی‌تو به سر نمی‌شود
گاه سوی وفا روی گاه سوی جفا روی
آن منی کجا روی بی‌تو به سر نمی‌شود
دل بنهند برکنی توبه کنند بشکنی
این همه خود تو می‌کنی بی‌تو به سر نمی‌شود
بی تو اگر به سر شدی زیر جهان زبر شدی
باغ ارم سقر شدی بی‌تو به سر نمی‌شود
گر تو سری قدم شوم ور تو کفی علم شوم
ور بروی عدم شوم بی‌تو به سر نمی‌شود
خواب مرا ببسته‌ای نقش مرا بشسته‌ای
وز همه‌ام گسسته‌ای بی‌تو به سر نمی‌شود
گر تو نباشی یار من گشت خراب کار من
مونس و غمگسار من بی‌تو به سر نمی‌شود
بی تو نه زندگی خوشم بی‌تو نه مردگی خوشم
سر ز غم تو چون کشم بی‌تو به سر نمی‌شود
هر چه بگویم ای صنم نیست جدا ز نیک و بد
هم تو بگو به لطف خود بی‌تو به سر نمی‌شود

تانسو جمعه 4 مهر 1393 ساعت 20:13 http://hamechizz.blogsky.com/

سلام خاطره برگشتم به وبلاگ خودم ادرسمو عوض کن

مریم جمعه 4 مهر 1393 ساعت 13:40 http://sooskesiah.blogsky.com

منم حالم بهم میخوره!!!!!

دخـــــــی پنج‌شنبه 3 مهر 1393 ساعت 21:01

وبمو حذفیدم عزیزم ولی چون شما یکی از بهترین وبا بودی اسمتو و ادرستو حفظ بودم خبر دادم از وبت (لینکات)حذفم کنی تابستون بازم میام.
وبم pent house بود

باشه

باران سه‌شنبه 1 مهر 1393 ساعت 16:25 http://baranworld.blogfa.com/

سلام خاطره جون

شروع سال تحصیلی جدید رو تسلیت میگم امیرد وارم غم اخرت باشه

سام باران جان

afaq سه‌شنبه 1 مهر 1393 ساعت 14:52 http://www.afaq1717.blogfa.com

Tnx......
Khosh bargashti.....

وبت کو؟

فریناز سه‌شنبه 1 مهر 1393 ساعت 09:08 http://nezami-ganjavi.blogsky.com/

فرا رسیدن پاییز رنگارنگ و زیبا مبارک

خیزید و خز آرید که هنگام خزانست

باد خنک از جانب خوارزم وزان‌ست

آن برگ رزان بین که بر آن شاخ رزان‌ست

گویی به مثل پیرهن رنگ‌رزانست

دهقان به تعجب سرانگشت گزانست

کاندر چمن و باغ، نه گل ماند و نه گلنار



طاووس بهاری را، به دنبال بکندند

پرش ببریدند و به کنجی بفکندند

خسته به میان باغ به زارییش پسندند

با او ننشینند و نگویند و نخدند

وین پر نگارینش بر او باز نبندند

تا آذر مه بگذرد و آید سپس آذرا



شبگیر نبینی که خجسته به چه دردست

کرده دو رخان زرد و برو پرچین کردست

دل غالیه فامست و رخش چون گل زردست

گویی که شب دوش می و غالیه خوردست

بویش همه بوی سمن و مشک ببردست

رنگش همه رنگ دو رخ عاشق بیمار



بنگر به ترنج ای عجبی‌دار که چونست

پستانی سختست و درازست و نگونست

زردست و سپیدست و سپیدیش فزونست

زردیش برونست و سپیدیش درونست

چون سیم درونست و چو دینار برونست

آکنده بدان سیم درون لولو شهوار



نارنج چو دو کفه سیمین ترازو

هر دو ز زر سرخ طللی کرده برونسو

آکنده به کافور و گلاب خوش و لولو

وانگاه یکی زرگر زیرک دل جادو

با راز به هم باز نهاده لب هر دو

رویش به سر سوزن بر آژده هموار

فرخی سیستانی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 1 مهر 1393 ساعت 09:06

فرا رسیدن پاییز رنگارنگ و زیبا مبارک

خیزید و خز آرید که هنگام خزانست

باد خنک از جانب خوارزم وزان‌ست

آن برگ رزان بین که بر آن شاخ رزان‌ست

گویی به مثل پیرهن رنگ‌رزانست

دهقان به تعجب سرانگشت گزانست

کاندر چمن و باغ، نه گل ماند و نه گلنار



طاووس بهاری را، به دنبال بکندند

پرش ببریدند و به کنجی بفکندند

خسته به میان باغ به زارییش پسندند

با او ننشینند و نگویند و نخدند

وین پر نگارینش بر او باز نبندند

تا آذر مه بگذرد و آید سپس آذرا



شبگیر نبینی که خجسته به چه دردست

کرده دو رخان زرد و برو پرچین کردست

دل غالیه فامست و رخش چون گل زردست

گویی که شب دوش می و غالیه خوردست

بویش همه بوی سمن و مشک ببردست

رنگش همه رنگ دو رخ عاشق بیمار



بنگر به ترنج ای عجبی‌دار که چونست

پستانی سختست و درازست و نگونست

زردست و سپیدست و سپیدیش فزونست

زردیش برونست و سپیدیش درونست

چون سیم درونست و چو دینار برونست

آکنده بدان سیم درون لولو شهوار



نارنج چو دو کفه سیمین ترازو

هر دو ز زر سرخ طللی کرده برونسو

آکنده به کافور و گلاب خوش و لولو

وانگاه یکی زرگر زیرک دل جادو

با راز به هم باز نهاده لب هر دو

رویش به سر سوزن بر آژده هموار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد